لغت نامه طاهایی
ارتباط کلامی یکی از بزرکترین نعمتهایی هست که خدا به انسانها عطا کرده که خدا رو شکر پسر من طاهای عزیزم هم از این نعمت بی بهره نیست.
خدایا بابت این لطفت ممنون
از قبل از ٢ سالگی جمله بندی های طاها شروع شد و تاالان که دقیقا ٢ سال و دو ماه داره تقریبا میشه گفت که توی ٩٥% مواقع با صحبت کردن منظورش رو به ما میرسونه.
ولی خوب مثل همه بچه های دیگه یه سری لغت و اصطلاح داره که خاص خودشه.که شنیدنش خالی از لطف نیست
بحواب : بخواب
بحور : بخور
منیر : پنیر
منج : پنج
موکوکو : تخم مرغ
بی سوت : بیسکوییت
مرقز : قرمز
منفش : بنفش
ناجی : نارنجی
حایا : حالا
ملب : مبل
مستنی : بستنی
مکازه : مغازه
تی یقه : ترقه(اینو باباش یادش داده)
نموم شد : تموم شد
باشین : ماشین
بابیون : کامیون
خاده : خاله
خوده : حوله (جالب اینه که اوایل نمیتونست حرف خ رو بگه ولی الان به جای ح هم از خ استفاده میکنه)