اولین مطلب سال 92 و خاطرات عید
اینقدر از عید گذشته که دیگه نمیشه گفت سال نو مبارک ولی از اونجاییکه ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه است :
سه سالی هست که سال جدید برای ما با یک اتفاق خوشایند شروع میشه چون تولد گل پسرم سوم فروردینه و این موضوع باعث میشه که عید و سال جدید برامون خجسته باشه.
امسال قبل از سال تحویل رفتیم خونه آقاجون تا لحظه سال تحویل کنار اونها باشیم.
این هم عکس سفره هفت سین که عمه معصوم زحمتش رو کشیده بود:
بقیه خاطرات در ادامه مطلب
لباسهای خوشکلی که توی عکس تن آقا طاهاست عیدی عمو حسینه که دوباره مثل پارسال سورپرایز بود.
روز سوم هم یه مهمانی تولد کوچولو برای پسرمداشتیم و به یاد دو سال پیش جشن گرفتیم.
پسر خوشکل مامان حسابی بزرگ شده و امسال خودش شمعش رو فوت کرد وچون حسابی براش این کار لذت بخش بود دو بار شمع رو روشن کردیم تا فوت کنه.هربار هم کلی ذوق میکرد.
عزیز دلم.قربونت برم
این هم از عکس سه تا وروجک که به خاطر شیطنت بسیار زیاد محمد به زحمت تونستیم عکس یه نفره ازشون بگیریم.
این وروجکها حسابی از موقعیت سوء استفاده کردند و تا میتونستند به قول طاها پپک (پفک) خوردند.