طاهاطاها، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

طاها خان

بالاخره خاله شدم

بالاخره خاله شدم اون هم یه خاله واقعی.بعد از ٨ سال انتظار صهبا خانوم گل در تاریخ ١٦/٠١/١٣٩١ به جمع ما اضافه شد ولی متاسفانه من هنوز نتونستم ببینمش.دلم برای دیدن وبوسیدنش پر میزنه. فقط  عکسش رو دیدم.اولین عکس مال چند لحظه بعداز تولدشه.   واین یکی رو زن داداش مهربونم روز بعد ازش گرفت وفرستاد چون میدونست که من خیلی بیقرارم وناراحت ازاینکه پیششون نیستم. ...
22 ارديبهشت 1391

توجه توجه.....تغییر نام

با توجه به اینکه من دیگه بزرگ شدم لازم دونستم که اسم طاها گلی رو به طاها خان تغییر بدم. از این به بعد من رو اینطوری سرچ کنید لطفا!!!! در ضمن عمو حسینم این اسم رو برام انتخاب کرده.مرسی عمو جان.
22 ارديبهشت 1391

مهمانهای کوچولو

توی این پست میخوام به طور اختصاصی عکس مهمانهای کوچولوی جشن تولد پسرم رو بذارم  چون خیلی خیلی عزیزند. شیخ محمد فرزام   محمدجان   ونگین خانوم ...
15 ارديبهشت 1391

شجاعت !!

مدتهای زیادی هست که اقا طاها دستش رو به دیوار یا مبل وخلاصه هر تکیه گاهی میگیره و تند تند راه میره ولی هنوز جرات نکرده بود که دستش رو ول کنه. یک هفته قبل از عید بود(23/12/90) که من واقای بابا مشغول صحبت بودیم.اقای بابا به فاصله چند قدمی مبل نشسته بود که یهو دیدیم طاها دستش رو از مبل رها کرد و دو قدم برداشت تا برسه به باباییش. اووه که فقط خدا میدونه ما چقدر ذوق کردیم.  
20 فروردين 1391

مرواریدها

دومین مروارید پسرگلم 28/11 بود که خودش رو نشون داد یعنی تقریبا 9 روز یک دندونی بود وتقریبا یک ماه بعد(17/12/90) سومین وچهارمی هم خودش رو نشون داد. مبارکت باشه گل پسرم ...
20 فروردين 1391

این چیه؟ غذا؟!!!

غذا؟!!!!   غذا دیگه چیه؟!!     بذار ببینم!! یه کم مزه کنم اهان این خوبه.سالاد.هوووووم ولی این از همه بهتره به به بله دیگه پسرم زیاد رابطه خوبی با غذا نداره. باید هزار جور فیلم براش بازی کنیم وسرو صدا کنیم تا یه قاشق غذا بخوره. فقط وقتی که کم غذا درست کردم براش اتفاقا همون روز خیلی گرسنه میشه!!!     ...
20 فروردين 1391

به به شکلات!!

قبل از اینکه پسرم مریض بشه و ابله بگیره یک شب مهمان داشتیم که برق رفت.تا رفتم مشکل تاریکی رو حل کنم متوجه شدم که پسری زیادی ساکته وقتی با نور موبایل چکش کردیم دیدیم که به به مشغول شکلات خوردنه که صداش در نمیاد.ما هم زود تو تاریکی ازش عکس گرفتیم. البته بعد متوجه شدم که طاها پسر شکلات دوست داره چون این کاردوباره تو خونه آقاجون(خان بابا) تکرار شد. قربونت برم الهی که از این به بعد باید شکلاتها رو از دستت قایم کنیم ...
20 فروردين 1391

گردش در پارک

آقا طاها که چند روزه توی خونه مونده واز طرفی هم مریضه نق نقو شده.ما هم برای اینکه حال و هواش عوض بشه بردیمش پارک.بیشترین چیزی که توجهش رو جلب کرد و سر ذوق اوردش دیدن پرنده های توی دریاچه پارک بود .     ...
18 اسفند 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به طاها خان می باشد