عروسی عمه معصوم
ما تصمیم گرفتیم که لباسهای بچه ها مثل هم باشه.خلاصه با هزار مکافات لباس جور کردیم. (البته زحمتش رو دوش
دو تا جاریهام بود.واقعا دستشون درد نکنه. ممنون جاریها)
فقط اول مراسم بود که تونستم عکس بگیرم.
که اون موقع هم هنوز اقا محمد نیامده بود.
البته یه وقت خدای نکرده فکر نکنید تا آخر مراسم همینطوری آروم و دست به سینه بودن ها!!!
هر دو تاییشون عزمشون رو جزم کرده بودن که به مامانشون خوش نگذره که جا داره از هر جفتشون تشکر کنم.
خیلی ممنون واقعا زحمت کشیدین!!!
فقط محمد پسر خوبی بود.اصلا به مامانش کاری نداشت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی