پشرفتهای پسرم
همیشه وقتی از مامانها میپرسیم بچه تون کی این کارو کرد مثلا کی تلفن رو شناخت یا چیزهای دیگه معمولا یادشون نیست.هر چی هم بیشتر بگذره این فراموشی بیشتر میشه.به همین دلیل من تصمیم گرفتم کارهایی که طاها خان تا الان که ١٤ ماهه است انجام میده توی این پست بنویسم. مخصوصا که از ١ سالگی به بعد شیرین کاریهاش خیلی زیادتر شده
پسرم الان غیر از مامان وبابا .آقاجون عموحسین عمه معصوم خاله هانیه خاله سمانه ودایی محمود رو میشناسه
وقتی تلفن خونه یا موبایل زنگ میزنه برمیگرده سمت اونها ووقتی گوشی رو میذاره رو گوشش الوی نامفهومی میگه
صبحها که میخوام ببرمش مهد دوست نداره بغل بشه یا تو کالسکه بشینه.میخواد که با خودم راه بیاد.البته بیشتر میخواد که شیطنت کنه ودنبال گنجشکها بدوه که تو کوچه مببینه
جای پنکه و ساعت و عکس خودش روی دیوار رو میدونه
کفش یا دمپاییش رو تا میبینه میاره تا پاش کنیم و ببریمش بیرون.جالب اینکه اوایل از کفش بدش میامد!
وقتی چیزی بهش میدم و میگم ببر بده به بابایی میبره وبهش میده. این بهترین شیوه برای بیرون فرستادنش از اشپزخانه است تا من هم با خیال راحت به کارهام برسم
یک ریموت خراب براش گرفتیم تا ریموتهای خودمون رو نکوبه زمین.هر وقت اینو میبینه میگیره سمت تلویزیون تا کانال عوض کنه
تا یکی عطسه میکنه طاها هم اداشو در میاره و عطسه میکنه.اینطوری: ااتیس...
چشم و دندون رو نشون میده.وقتی میگم کو چشم مامان انگشتش رو فرو میکنه تو چشمم!
صدای اذان که میاد دستش رو میذاره رو گوشش و به اصطلاح اذان میگه.(قربونت برم الهی)